صفحه اصلی » مقالات » عکاسی مفهومی
موضوعات
عکاسی مفهومی   606
به نظر من عكاسي مفهومي يك فرم پيشرفته تر از ابراز احساسات هنرمندانه است كه عكاسي را در زمره هنرهايي مانند نقاشي ، شعر ، موسيقي و ... در مي آورد.           "ميشا گوردين"


 دورترين سابقه عكاسي مفهومي به اوايل قرن بيستم(1917) زمانيكه كه آلفرد اشتيگليتز از يك اثر مفهومي (آبريزگاه) ساخته مارسل دوشان براي نمايشگاهي در نيويورك عكاسي كرد بر مي گردد.(اثر تجسمي اصلي مفقود شده اما عكس اشتيگليتز هنوز باقي مانده و به عنوان يك اثر هنري مستقل شناخته مي شود.)

اما در دهه 60 همزمان با ظهور ويدئو آرت ، رواج بكارگيري دوربين توسط هنرمنداني به مانند ريچارد لانگ و دنيس اپنهايم جهت ثبت و توصيف آثار هنري آن دوران كه اغلب ظاهري سرد و بي روح داشتند خاستگاه اين سبك از عكاسي شد. نيت آنها ساده بود ، خلق تصاويري واقع بينانه از آثار هنري بطوري كه تا حد ممكن مستند باشند.اين روح واقعي عكاسي بود و همان ظرفيت غير قابل تغيير عكاسي است كه همه چيز را چنانچه كه هست نشان مي دهد و اين سر منشا اين تفكر در بين هنرمندان گردد كه دوست داشتند باور كنند اين تجسم آثار هنري در عكاسي است.

عكاسي مفهومي چيست؟

آيا عكاسي مفهومي براي بسياري از ما يك قسمت اسرارآميز از بدنه اصلي عكاسي است؟

در يك عكس مفهومي ، مفهوم چه معنايي مي تواند داشته باشد؟

آيا عكاسي مفهومي از ساير شاخه هاي عكاسي جدا افتاده و در برج عاج خود جا خوش كرده يا اين قسم از عكاسي بصورتي غير قابل تشخيص و مبهم با ساير قسمت هاي اين هنر ادغام شده؟


اين مقاله كوششي براي شفاف كردن اين معنا از طريق جستجو در مفهوم ، موضوع ، شرح و استفاده از نمادها و زيباشناسي در اين شاخه از هنر عكاسي است.

در عكاسي مفهومي ، مفهوم در عكس اولين موضوعي است كه بايد به آن پرداخته شود. يك عكاس مفهومي تلاش مي كند كه قسمتي از پيام خود را به مخاطب منتقل كند اين پيام مي تواند يك جهت دادن سياسي باشد يا تفسير اجتماعي و حتي مي تواند يك حس برانگيخته دروني و مبهم از احساسات فرو خفته مان باشد .تا اين جا قضيه ، داستان مانند هنرهاي انتزاعي است ولي بعد از آن عكس مفهومي تصوير يك نمود صريح و بي پرده از خود مفهوم نيست بلكه يك بيان كلي از ايده اصلي مي باشد.
 

استفاده از سمبلها

عكاسي مفهومي به درستي از سمبلها براي بيان مفهوم استفاده مي كند.حركت ، حالت و فرم سوژه و يا همه چيزي كه عكاس مي خواهد در پيامش لحاظ كند در اين نوع عكاسي ديده مي شود.سمبلها هميشه حضور قدرتمندي دارند ، از سرخي مهيج روژ لب به نشانه خون سرخ رنگ جاري در رگها تا سبزي لجن زار به نشانه سبزي اسكناسهاي پول!

البته يك مشكلي كه براي هر عكاس مفهومي پيش مي آيد اينست كه درك مفاهيم استفاده شده و حدس زدن معناي آنها براي هر مخاطبي امكان پذير نباشد.در نتيجه تلاش جهت درك مفاهيم توسط مخاطب يك چالش مهم براي عكاس مفهومي است.

عكاس مفهومي براي يك عكس معاني اي عيني و يا ذهني بسيار زيادي قائل است .البته خيلي از عكاسان مفهومي علاقه دارند ادعا كنند تنها و فقط تنها يك مفهوم عيني براي هر عكس وجود دارد واز خلال عكسهايشان صرفنظر از پس زمينه هاي ذهني مخاطبان آنها همان يك معنا براي بيننده قابل باز يافت مي دانند. گرچه هستند عكاسان مفهومي اي كه نيت ديگري در سر دارند آنها مي خواهند مخاطب نهايت درك ذهني خودش را از عكس داشته باشد. آنها مي خواهند احساسات زيادي را ايجاد كنند. آنقدر متفاوت و متعدد به تعداد آدمهايي كه بيننده آثارشان هستند.

اما واقعا چرا چنين است؟

آفرينش يك تصوير هيجان انگيز كه باعث به فكر فرو رفتن بيننده ها مي شود و ارتباطي بين خاطرات و تجربيات آنها با احساسات مي گردد چرا اينقدر مهم است؟

اين سئوالهايي هستند كه عكاس مفهومي مي خواهد با آثارش به آنها پاسخ دهد.
 

تركيب بندي

دو اردوگاه اصلي براي تركيب بندي در عكاسي مفهومي متصور مي باشد:
در يك سو كوششي در ايجاد يك تركيب بندي كمينه و ايجاد غناي بصري بالا از اين طريق.

بيشترعكاسان مفهومي مينيمال تركيب هايي ايجاد مي كنند كه فكوس و تمركز دقيقا بر روي يك سوژه باشد . يك مفهوم منفرد ، كه باعث تمركز بيننده بر روي يك فكر مشخص ميگردد. ايده قرار گرفتن سوژه بر روي بكگراند سفيد پاكيزه بخاطر همين منظور است: يعني پرهيز از مخشوش شدن ايده اصلي.

 در سويي ديگر كمي پيچيدگي وجود دارد.اين هنرمندان كساني هستند كه مكانهاي شلوغ و تعدد سوژه را بر مي گزينند كه اغلب فاقد تمركز بر روي سوژه اي واحد است. ترجيحا هر سوژه ، هر نماد در اين مكانها يك نقشي براي ديگري بازي مي كند خلق چشم اندازهاي وسيع از ايده هاي كه در عين حالي كه پيام كلي اي را توصيف مي كنند ولي هنوز بشدت خاص و يكه هستند.
 
زيبائي شناسي تعداد بسيار زياد از عكاسان مفهومي كوشش نمي كنند كه حتما آثارشان زيبا باشد و يا حتي الزاما به چشم زيبا بيايد. عكاسي مفهومي مي بايستي ساده باشد يا حتي در برخي موارد عمدا زشت ارائه مي شود تا ايده از خلال تصاوير بيان شود. تعداد زيادي از عكاسان مفهومي تلاش دارند تصاوير تا حد ممكن طبيعي بنظر آيد بطوري كه حواس بيننده از ايده اصلي عكس منحرف نشود كه در اصل نيت و خاستگاه اوليه اين نوع از عكاسي هم است. در قسمت بعد تعدادي از تكنيك هاي ابتدايي در خلق تصاوير مفهومي را با هم مرور خواهيم كرد.


انتشار: 1394/10/06 - 16:20:41